وقتی که با رنگها نقشها را زنده میکند. از هنرمندی میگویم که تا همین چند روز پیش نمایشگاهی از 85 تابلو از آثارش در گالری مجتمع رسول مهر میزبان علاقمندان به هنر نقاشی بوده است. «داریوش زاهدی» که مثل تمام هنرمندان دلسوز فرهنگ و هنر ایران با وجود همه موانع برگزاری نمایشگاه، چندین نمایشگاه را در داخل و خارج از ایران برگزار کرده است تا به گفته خودش قدمی برای اعتلای هنر مملکتش بردارد.
این هنرمند منتخب نقاشان رئالیست و هایپررئالیست معاصر ایران با وجود موفقیتهای متعدد به خوب انجام شدن کار اعتقاد دارد نه کسب جوایز مختلف... با او در میان تابلوهایش و در کنار سهپایه نقاشیاش به گفتوگو نشستیم، همان جایی که برای او بهترین جای دنیاست، جایی در میان تابلو و رنگ و قلممو...
- داستان علاقهمندیتان به نقاشی را برایمان تعریف کنید؟
از 12ـ 13 سالگی با سیاهقلم شروع کردم. ما در گنبد کاووس زندگی میکردیم و نزدیک خانهمان جایی بود که استاد اولم آقای گرمرودی نقاشیهایش را پشت شیشه مغازه چیده بود، من هر روز برای تماشا به آنجا میرفتم، در عین حال مشوق خوبی هم برایم بود.
بعد از دیپلم و گذراندن دورههای مختلف نقاشی، از بخت خوب و بد نمیدانم، اما در دانشگاه رشته مهندسی پتروشیمی خواندم. با وجودی که شاید هیچ علاقهای هم نداشتم. بعد از 5 سال کار در شرکت نفت هم همه چیز را ول کردم و به علاقه همیشگیام پرداختم. از آن موقع شاید نزدیک به 20 سال میگذرد.
- در این مدت هیچ پشیمان شدهاید؟
به هر حال درآمد مهندسی شاید خیلی بیشتر باشد. نه به هیچ وجه. حتی آن موقع که من در آن رشته بودم وقتم را هدر دادم. جالب است بگویم بعد از استعفایم از شرکت نفت تا 2 ماه به کسی چیزی نگفتم تا مبادا منصرفم کنند. من آن موقع مقدار زیادی وقت تلف شده داشتم که تا الان سعی کردم با کار مداوم و شاید بیش از 10ـ 12 ساعت کار در روز آن وقتهای تلف شده را برای خودم جبران کنم.
- از نمایشگاهی که در مجتمع رسول مهر داشتید، راضی بودید؟
هر هنرمندی از اینکه نتیجه کارش در معرض دید عموم قرار بگیرد خوشحال است. اما اینکه رضایتش فراهم بشود، باید در کنارش امکانات دیگری هم ایجاد بشود، امکاناتی مثل تبلیغ مناسب برای جذب بازدیدکننده و حمایت ازخود هنرمند. به هر حال تبلیغات و حمایت رکن اساسی و مهم در کار یک هنرمند است.
- چقدر اهالی منطقه را علاقهمند به هنر دیدید؟
آن طور که من میدانم ساکنان منطقه به مسائل هنری و فرهنگی اهمیت زیادی میدهند. اما از طرفی هنوز این فرهنگ جا نیفتاده که خانوادهای دست بچهاش را بگیرد و یک گالری برود، اما با توجه به سطح بالای خانوادههای ساکن در این منطقه اهمیت به هنر در برنامه خانوادهها قرار دارد.
- وضعیت آموزش این هنر را در خانههای فرهنگ و فرهنگسراها چطور ارزیابی میکنید؟
آنچه که من دورادور دیدم بد به نظر نمیرسد، مخصوصاً این اواخر که شهرداری سعی به تمرکز بیشتر برای بالا بردن کیفیت آموزش دارد. اما به نظرم بهتر است که یک مقداری سازماندهی شده و با نگاهی طولانی مدت برای آن برنامهریزی کنند نه اینکه صرفاً یک برنامه کوتاهمدت باشد تا الگوی مناسبی برای آموزش علاقهمندان ایجاد بشود. این طور نشود که بچه دنبال یک مربی و معلم مدام دنبال آموزشگاه باشد و معلمش را عوض کند.
- چه پیشنهادی به ارگانها و سازمانها بخصوص شهرداری برای حمایت بیشتر از هنرمندان دارید؟
پیشنهاد من به همه مسئولان این است که به حمایت بیشتر از هنرمندان فکر کنند. به این حمایت خیلی راحت میشود جامه عمل پوشاند. من پیشنهاد میکنم که مقدار کمی از بودجههایی که صرف برگزاری همایشهای متعدد میکنند، صرف خرید آثار هنرمندان هم بکنند.
باور کنید شاید خیلی هزینه کمی هم برایشان داشته باشد اما هنرمندان را برای ادامه کار خیلی تشویق میکند. من دوستانی را میشناسم که به خاطر فروش نرفتن کارشان و به دلیل شرایط نامساعد مالی که داشتند دست از کار کشیدهاند. یکی از نتایج مهم این کار این است که این سازمانها میتوانند از یک گنجینه خوب و باارزش هنری برخوردار شوند. میتوانند گنجینهای که خوب و کارشناسی شده تهیه کنند.
تصور کنید که اثری از یکی از هنرمندان نقاشی روی دیوار سالن کنفرانس و یا اتاق کار یک مدیر نصب شده باشد، نمیدانید که غیر از زیبایی چقدر در تلطیف روحیه تأثیر دارد. باید این فرهنگ دیواری جا بیفتد تا در هر جایی که باشد بتوانیم هنر و فرهنگمان را به دیگران نشان بدهیم. وقتی مردم ببینند که مسئولان چه اهمیتی به هنر میدهند، بیشتر برایشان قابل قبولتر است.
- نظرتان در مورد المانهای هنریای سطح منطقه چیست؟
از نقاشیهای دیواری بگیرید تا تابلوخطهای پارکها... این حرکت، واقعاً حرکت ارزشمندی است. میتواند مسیر خوبی برای رسیدن به هدف باشد البته اگر ادامهدار و هنریتر باشد. مثل پارک شمس و مولانا در بلوار پاکنژاد که توجهم را به خودش جلب کرد. به هر حال با عنایت به همین موارد است که شهر از رنگ خاکستریاش رنگیتر و شادتر میشود.
- اگر روزی در سمت شهردار قرار بگیرید، اولین کاری که میکنید چیست؟
میخندد راستش اصولاً من کار اجرایی قبول نمیکنم، من کاری نمیکنم تا هنرم را از دست بدهم. چون خلوتم را به هم میزند. اما دوست دارم کاری انجام شود که مردم هنر واقعی و ایرانی را ببینند و بفهمند.
- کدام محله را برای زندگی دوست دارید؟
من جایی را دوست دارم که کارم آنجا باشد، دیگر آنجا برای بهترین جای دنیاست. من در محلههای مختلفی بودم از پاسداران، ملاصدرا، عباسآباد بگیرید تا این اواخر که میدان گلها است.
- این روزها مشغول چه کاری هستید؟
این روزها طبق معمول مشغول کار و کار هستم. به امید خدا برای آبان و آذرماه هم نمایشگاهی در کاخ سعدآباد سالن هنرهای زیبا خواهم داشت.
- برای سؤال آخر با توجه به نمایشگاههای متعددی که در خارج از کشور مثل لندن، قبرس و جاهای دیگر داشتید، عکسالعمل آنها نسبت به هنر ایرانی چیست؟
خیلی خوب است. بسیار بااحترام برخورد میکند و این به هنرمند حس بسیار خوبی میدهد. هنر و فرهنگ ایرانی آنقدر وسعت دارد که شیفتگان زیادی هم دارد. آنها شیفته رنگهای زیبا و طرحهای اصیلمان هستند که یک دنیا حرف پشت خودش دارد.
همشهری محله - 2